سیدنی پرسکات، که اکنون نویسنده کتاب های انگیزشی شده است، به وودزبورو، شهر زادگاهش برمیگردد تا در آخرین مرحله از تور کتابش شرکت کرده و با هوادارانش ملاقات کند. در آنجا او با کلانتر دیوی و گیل، که اکنون با هم ازدواج کرده اند، و همچنین با دختر عمویش جیل و عمه کیت تجدید دیدار میکند. متأسفانه، حضور سیدنی باعث بازگشت جنون آمیز چهره روح میشود و زندگی سیدنی، گیل و دیوی، همراه با جیل، دوستانش و تمام شهر وودزبورو را در معرض خطر قرار می دهد.